انجمن موسیقی ملی گلها پدر و مادر روح تک تک ایرانیان بودند.
روشنک صدای مادری آرامش بخش و دلنواز و آرام دل و جان بود که شبها با گوش دادن ابتدای برنامه جان پرور گلها همچون مادر نغمه لالایی را میخواند و در ادامه نوازنده محترم با ساز، گوش و روح ما را روح آرزده شده در طول روز را صیقل میداد.سپس خواننده لای لای زمزمه شاعران فرهنگی ما را همچون عراقی و رهی معیری و بیژن ترقی و معینی کرمانشاهی را با کلام موسیقی به خورد روح ما میداد
واقعا این ارکستر این انجمن موسیقی ملی و این گویندگان و شاعران و نوازندگان پدران و مادران ما بودند.
فرض کنید که شما کودکی هستید که تا چشم باز کردید نه مهر پدر رو دیدید و نه محبت مادر.چه صدا و چه احساسی روح پرور تر از روشنک! بعنوان مادر شما! چه صدایی مهرآمیز تر از روشنک.چه پند و مهر و محبتی بالاتر از کلام شاعران عاشق پیشه ما.چه صدایی جان پرور تر از نوای خوانندگان مهرپرور ما!
به واقع اگر کودکی یتیم بودیم باکی نبود که چرا که مجموعه گلها بهترینها را به ما عرضه داشت.مهرآمیزترین و عاشق پیشه ترین و دلسوخته ترین و آرامش بخش ترین.معنوی ترین نوای ایرانی در کل تاریخ ایران!
زیبایی صدا و سخن را از گلها یاد گرفتیم.
ادب را از گلها یاد گرفتیم.ادبیات را از گلها یاد گرفتیم. خرد و اخلاق و عرفان را از گلها یاد گرفتیم.هنر و موسیقی را از گلها یاد گرفتیم. انسجام و نظم و دقت را از گلها یاد گرفتیم. مهر و محبت را از گلها یاد گرفتیم. عشق را از گلها یاد گرفتیم و نوای دلسوختگی و درک پیری را باز از گلها یاد گرفتیم. احترام و حفظ جایگاهها را از گلها یاد گرفتیم. ارزش بانوان را در گلها یاد گرفتیم. تعهد و مسئولیت و زحمت شبانه روزی را از گلها یاد گرفتیم. ارزش به قومیتها و انسجام آن با کل ملیت را از گلها داریم. خانم روشنك گوينده بي نظير يرنامه گلها در تير ماه امسال به ملكوت پرواز نمود يادش گرامي
تاريخ : یک شنبه 21 آبان 1391 | 13:45 | نویسنده : خاموش |
هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار ...
مطمئن باش هر جوابی بدهی
یک روزی
یک جوری
یک جایی
به تو باز می گردد ...
حرص نخورید. ناراحتی را نبلعید
همانطور که از خوردن غذای مانده و فاسد پرهیز میکنید از جذب کردن و بلعیدن حرفهای مفت و مزخرف پرهیز کنید. نگذارید حرفهایی که به نظر خودتان صحیح نمیآید و چرند است، ذهنتان را خراب کند و باعث شود که دچار تهوع فکری شوید.
اگر دلخورید بیان کنید. اگر میترسید ترستان را به زبان بیاورید. گریه دارید؟ گریه کنید. ناراحتی ها را باید ابراز کرد
چینی و بهانه جویی. ناخن و لب جویدن و تند تند پاها را تکان دادن.
نگذارید کسی اعتماد به نفس شما را خدشه دار کند. با نگاه، با لبخند معنی دار، با کنایه،
با حرف و طعنه. سعی کنید به خودتان ایمان بیاورید. با خودتان صلح کنید.
خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید. چهره تان را، اندامتان را. آشتی با خود
آغاز زندگی ست
از گذشته فرار نکنید و آن را بپذیرید. با خود مهربان باشید و اشتباهات و غفلت ها را به خودتان ببخشید. نگذارید ظلم و جفای دیگران در گذشته از شما یک قربانی بسازد. در نقش قربانی رفتن
گاه برای بعضی میشود همه ی محتوای زندگی شان. سالها در عزای خود می نشینند و هیچ چیز
هم تغییر نمیکند. از گذشته فرار نکنید اما در گذشته هم غرق نشوید و در سوگ روزهای خوب
از دست رفته ننشینید. هیچ زمانی جذابتر از زمان حال نیست.
بیشتر ما حد توانایی خود را نمیشناسیم و به همین خاطر همیشه از حد توانایی خود فراتر میرویم. ممکن هم هست در کاری موفق بشویم اما چون از توان خود بیشتر مایه گذاشته ایم،
زود دچار خستگی و دلزدگی میشویم.
آدم گاهی میرود توی نقشهایی که نقش
واقعی خودش نیستند و از من واقعی اش خیلی فاصله گرفته اند. بهتر است دیگران شما را
نپسندند تا اینکه هر روز به جای خود در آینه چهره ی کسی را ببینید که از شما سوال میکند:
راستی تو کی هستی؟

اگر دوست دارید ورزش کنید، ورزش کنید. اگر هم از ورزش بیزارید، ورزش نکنید. اتفاقی نمیافتد. عشق ورزیدن را در زندگی فراموش نکنید.
هرچه هست و میماند عشق است و دیگر هیچ
تاريخ : یک شنبه 14 آبان 1391 | 12:36 | نویسنده : خاموش |